English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3060 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
actiniform U پرتو مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infrared ray U اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
reactions U پرتو
radiance U پرتو
radiation U پرتو
ray U پرتو
aegis U پرتو
straight line U پرتو
beams U پرتو
radioactive U پرتو زا
shafts U پرتو
shaft U پرتو
reaction U پرتو
beamless U بی پرتو
rontgen rays U پرتو X
beam U پرتو
rayless U بی پرتو
radiancy U پرتو
rayon U پرتو
illuminating beam U پرتو روشنایی
gamma radiation U پرتو گاما
illuminating beam U پرتو نور
image ray U پرتو تصویر
an incident ray U پرتو ساقط
primary cosmic rays U پرتو کیهانی
cosmicray U پرتو کیهانی
actinolagy U پرتو شناس
gamma ray U پرتو گاما
radiotherapy U پرتو درمانی
cosmic radiation U پرتو کیهانی
radiating U پرتو افکندن
posivite ray U پرتو مثبت
corpuscular ray U پرتو ذرهای
irradiation U پرتو افکنی
alpha rediation U پرتو الفا
cosmic rays U پرتو کیهانی
actinometry U پرتو سنجی
sunbeam U پرتو افتاب
sunbeams U پرتو افتاب
radiated U پرتو افکندن
radiates U پرتو افکندن
double beam U پرتو مضاعف
X-ray U پرتو رونتگن
X-rayed U پرتو ایکس
X-rayed U پرتو رونتگن
X-raying U پرتو ایکس
X-raying U پرتو رونتگن
projector U پرتو افکن
projectors U پرتو افکن
eradiation U پرتو افکنی
eradiate U پرتو افکندن
radiate U پرتو افکندن
radar beam U پرتو رادار
rontgen rays U پرتو مجهول
x rays U پرتو ایکس
X-ray U پرتو ایکس
roentgen ray U پرتو ایکس
radiology U پرتو شناسی
roentgen ray U پرتو رونتگن
sun beam U پرتو افتاب
x radiation U پرتو ایکس
illuminate U پرتو افکندن
illuminates U پرتو افکندن
illuminating U پرتو افکندن
gleam U پرتو انی
gleamed U پرتو انی
gleaming U پرتو انی
gleams U پرتو انی
fire light U پرتو اتش
electron beam U پرتو الکترون
beta radiation U پرتو بتا
light beam U پرتو نور
light ray U پرتو نور
cathode rays U پرتو کاتدی
irradiative U پرتو افکن
silvery rays U پرتو سیمین
ionic ray U پرتو یونی
canal rays U پرتو کانالی
anode rays U پرتو اندی
luminesce U پرتو افکندن
x ray analysis U تحلیل پرتو ایکس
hard radiation U تابش یا پرتو سخت
radioisotope U ایزوتوپ پرتو افشان
soft x rays U پرتو ایکس کم نفوذ
x ray diffraction U پراش پرتو ایکس
x ray apparatua U دستگاه پرتو ایکس
roentgen diffractometry U بلورنگاری پرتو ایکس
projection U تجسم پرتو افکنی
projections U تجسم پرتو افکنی
cathod ray tube U لوله پرتو کاتدی
x ray crystallography U بلورنگاری پرتو ایکس
hard x ray U پرتو ایکس سخت
beamy U شاخ دار پر پرتو
shaft U تیرانداختن پرتو افکندن
to pour rays U پرتو افکندن یا پاشیدن
x ray microdiffraction U پراش پرتو ایکس
extraordinary ray U پرتو غیر عادی
x ray tube U لامپ پرتو ایکس
Health physics U فیزیک محافظت از پرتو
alpha radiation U وقوع طبیعی پرتو
The Physics of Radiation Protection U فیزیک محافظت از پرتو
shafts U تیرانداختن پرتو افکندن
electron beam deflection system U سیستم شکست پرتو الکترونی
radioactive U پرتو افشان تابش دار
rontgenogram U عکسی که با پرتو مجهول بردارند
ultraviolet ray U اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
rontgen U نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
radialized U دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
lobe U یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobes U یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser U Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates U صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
light U چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted U چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest U چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
unique U بی مانند
argillaceous U رس مانند
liplike U لب مانند
uniquely U بی مانند
unprecedentedly U بی مانند
unprecedented U بی مانند
inimitable U بی مانند
unequaled U بی مانند
argillaceous U گل مانند
arundinaceous U نی مانند
tendinous U بی مانند
mammilary U مانند
vide U مانند
filiform U نخ مانند
mammilliform U مانند
similiar U مانند
myrtle formed U اس مانند
threadlike U نخ مانند
thready U نخ مانند
pipelike U نی مانند
etcetera U و مانند ان
unparalleled U بی مانند
unequalled U بی مانند
simulant U مانند
string U نخ مانند
womanlike U زن مانند
without an e. U بی مانند
analogous U مانند
reedier U نی مانند
reedy U نی مانند
fluty U نی مانند
similar U مانند
floriform U گل مانند
impish U جن مانند
analogues U مانند
capitate U مانند سر
capillaceous U مانند نخ
analogue U مانند
encephaloid U مخ مانند
nears U مانند
unapproachable U بی مانند
near- U مانند
toughest U پی مانند
near U مانند
icily U یخ مانند
analog U مانند
anthoid U گل مانند
penniform U پر مانند
neared U مانند
plumelike U پر مانند
frothy U کف مانند
gypsiferous U گچ مانند
tougher U پی مانند
tough U پی مانند
nearing U مانند
goatish U بز مانند
after the example of U مانند
nearest U مانند
nearer U مانند
lambdoid U مانند
foggier U مانند مه
fulidal U اب مانند
blotchy U لک مانند
feathery U پر مانند
plumose U پر مانند
inapproachable U بی مانند
incomparable U بی مانند
castellated U دژ مانند
as U مانند
reediest U نی مانند
etc U و مانند آن
aquiform U اب مانند
foggy U مانند مه
foggiest U مانند مه
and so on U و مانند ان
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
columniform U ستون مانند
parchmenty U پوست مانند
dreamful U خواب مانند
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3as red as a rose
1منظور از projections در این جمله چیست؟
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
1wildlike
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com